مولانا محمد اسحاق مدنی از علما و روحانیون برجسته اهل سنت استان سیستان و بلوچستان است.

مولوی مدنی مشاور رئیس جمهور در امور اهل سنت و رئیس شورای عالی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی است و تلاش خود را برای تقریب مذاهب اسلامی به کار می گیرد.
 
مدنی تحصیلات خود را در حوزه های علمیه پاکستان گذرانده و بر چند زبان خارجی تسلط دارد و رئیس فتوای گروه فقه حنفی در مراسم هر ساله حج نیز می باشد.

مولانا مدنی نماینده مجلس شورای اسلامی و چند دوره عضو مجلس خبرگان رهبری بوده است.

در زیر گفتگوی جالب و اساسی مولانا محمد اسحاق مدنی مشاور رئیس جمهور در امور اهل سنت پیرامون تقریب مذاهب اسلامی را می خوانید و با افکار و عقاید این مرد بزرگ آشنا می شوید.

سابقه تفكر تقریب مذاهب اسلامی

تقریب یا هر لفظ دیگری در این چهارچوب همان وحدت است. خود وحدت از اصول قرآنی است و یكی از فرامین خداست كه در صدر اسلام هم مورد تأكید بوده است. مهمترین آیه‌ای كه در این باره داریم، «واعتصموا بحبل‌الله جمیعاو لا تفرقوا» است.

 از نظر اصطلاحی، تقریب مفهومی است كه از دارالتقریب مصر رواج گرفت. در آن زمان این تقریب در كشوری شكل گرفت كه حركت و سمت و سوی آن بر مبنای اسلام نبود. به هر حال، یك عده از علما جمع شده بودند و مردم و پیروان مذاهب را به تقریب و وحدت دعوت می‌كردند.

در جمهوری اسلامی ایران تقریب در واقع از روز اول انقلاب مورد توجه و تأكید بوده است. امام(ره) مهمترین سخنرانی‌هایشان را اگر نگاه كنید، مدام به حفظ وحدت تذكر می‌دهند. اگر به فرمایش‌های مقام معظم رهبری نگاه كنیم، باز هم همین گونه است و دستور ایشان به خصوص برای تأسیس مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی حاكی از اهتمام ایشان به امر تقریب و وحدت در جهان است.

 این معنایش این نیست كه گذشتگان در واقع كاری نكردند، نه! شما درختی را كه می‌كارید، به‌تدریج بزرگ می‌شود، ثمره می‌دهد، نتیجه می‌دهد. مجمع تقریب هم همین طور بوده و از آن زمان الحمدلله پیشرفت كرده. هر سال از سال گذشته جلساتش گسترده‌تر و با اهمیت‌تر می‌شود. هر سال نقائص سال گذشته بررسی و برطرف می‌شود و امروز در واقع تقریب اصلی است در جهان اسلام كه تقریباً همه مسلمانان پذیرفته‌اند، حتی كسانی كه قبلاً مخالف تقریب و مخالف وحدت بودند.
 
چهره‌های شاخص و مؤثر در ترویج فكر تقریب

بعد از انقلاب كه مؤسس این دور جدید این حركت حضرت امام خمینی(ره) بودند. پیش از انقلاب در مصر شخصیت‌هایی مثل محمد مدنی یا شیخ شلتوت و مرحوم قمی و آیت‌الله بروجردی بودند كه از این فكر حمایت می‌كردند. علمای دیگری هم بودند در جهان كه برای وحدت كار كردند، مثل علامه اقبال و علمای دیگری كه من الان حضور ذهن ندارم؛ ولی بسیاری بودند كه از تقریب حمایت می‌كردند.

اینها چون حمایت و پشتوانه‌ای نداشتند و راهكارهایشان ضمانت اجرایی نداشت، خیلی در بعد اجرایی نتوانستند پیش بروند و دیدگاه‌هایشان در جهان اسلام گسترش پیدا نكرد، ولی در جهان معاصر و خصوصاً بعد از انقلاب و تأكیدی كه امام(ره) داشتند و از وحدت بسیار سخن گفتند، كلمة وحدت بین مسلمانان اصلاً یك واژة مأنوس شد و بعد از اینكه مقام معظم رهبری رسماً دستور تأسیس مجمع تقریب را صادر كردند، كار خیلی گسترده‌تر شد.
 
فرصت‌ها برای تقریب و وحدت

بزرگترین فرصت، در واقع اگر خلاصه بگویم، همین انقلاب اسلامی است. یك حكومت قدرتمند كه از توان بالایی برخوردار است و كلیه مسئولان آن از جان و دل در جهت این هدف گام برمی‌دارند. این برای جهان اسلام، بزرگترین فرصت است و ما بعد از صدر اسلام چنین فرصتی را نداشتیم كه یك حكومت توانمند اسلامی از وحدت حمایت كند.

همچنین الآن مقام معظم رهبری كه رهبر این كشور هستند و سكان‌دار این نظام قدرتمند، با تمام توان از تقریب و وحدت حمایت می‌كنند و امكانات فراوانی در اختیار مركز قرار می‌دهند. این بهترین فرصتی است كه امروز امت اسلامی چنین پشتوانه‌ای برای این كار ارزندة اسلامی دارد. بقیه فرصت‌ها چیزهایی است كه خیلی نمی‌شود روی آنها حساب باز كرد.

 موانع تقریب

یكی دوستان نادان اسلام: كه فكر می‌كنند حق، در جنگ كردن و اختلاف كردن و تك‌روی و احترام نگذاشتن به عقاید یكدیگر است. فكر می‌كنند اگر بخواهند مذهب خودشان را تبیین كنند و رشد بدهند، راهش این است كه مذاهب دیگر را بكوبند و رد كنند! اگر بخواهند خودشان در دنیا بمانند، باید دیگران را از بین ببرند.

 این دوستان نادان اسلام، در واقع موانع خطرناكی هستند؛ چون خیلی از مسلمان‌ها به عنوان اینكه اینها رهبران دینی هستند و به عنوان اینكه حرف قرآن را می‌زنند، تحت تأثیر واقع می‌شوند و نمی‌گذارند كه مسلمانان دور هم جمع شوند. امروز در هر مذهبی این افراد متأسفانه وجود دارند.

مانع دوم، دشمنان هوشیار ما هستند. اینها راههایی را بلدند كه انسان‌های ساده را می‌توانند فریب بدهند. اینها با توجه به سوابق تاریخی كه ما داریم یا اوضاع و احوالی كه در بعضی كشورهای اسلامی وجود دارد، مشكلات و اختلافات بسیار كوچك و ناچیز را بزرگ جلوه می‌دهند و اقوام و مذاهب را علیه یكدیگر وادار به موضع‌گیری می‌كنند.
اما چطور می‌شود از شرّ این دو گروه نجات پیدا كنیم؟ مسلمانان امروز سطح آگاهی‌شان از اسلام بالا رفته. دانشگاه‌های جدید ساخته شده، حوزه‌های علمی ایجاد شده، خود جمهوری اسلامی در رادیو و تلویزیون دارد روشنگری می‌كند. راه مهم مقابله با موانع این است كه مسلمانان بیایند به این حرفهای درست توجه كنند و بیندیشند و دوست را از دشمن تشخیص بدهند.

 ببینند كه حرف كی درست است. او كه می‌گوید فتنه ایجاد كنید، او كه می‌گوید به جان هم بیفتید، آیا حرف درستی می‌زند؟ آیا ما از اینكه در طول تاریخ اختلاف كردیم، سودی بردیم؟ آیا یك شیعه تقویت مذهبش در این است كه با سنّی دعوا كند؟ یا یك سنّی تقویت مذهبش در این است كه با شیعه دعوا كند؟ آیا بهتر نیست ما با هم باشیم و هر كسی به مذهب و به اعتقاد خودش عمل كند و متعرّض دیگری نشود و به اعتقاد دیگران احترام بگذارد؟ آنچه باعث اختلاف ماست، سطحش خیلی پایین‌تر از آن است كه ما را به جان یكدیگر بیندازد.
 
تاثیر سمینارها، گفت‌وگوها و رایزنی‌ها در سطح عوام

باید ببینیم كه ما چگونه اختلاف كردیم تا بفهمیم كه چگونه می‌توانیم وحدت داشته باشیم! این اختلاف از كجا سرچشمه می‌گیرد؟ یك مسلمان سنی با یك مسلمان شیعه چگونه و برای چه اختلاف پیدا می‌كند؟ غیر از این است كه چون عالِم به او گفته، چنین می‌كند؟ اگر بنا باشد سمینارها بگیریم و از یكدیگر تعریف و تمجید كنیم و بگوییم وحدت خوب است و این حرفها را به جامعه‌مان منتقل نكنیم، فایده ندارد. جز از علما كس دیگری نمی‌تواند تقریب را در جامعه نفوذ دهد.

این مسائل برمی‌گردد به اعتقاد مردم. مردم مسائل اعتقادی را از ما می‌پرسند. از یك فرد غیردینی كه نمی‌پرسند. این علما هستند كه دین را به مردم می‌آموزند. اگر علما از ته دل بگویند وحدت ضروری است، قطعاً مردم پیروی می‌كنند. وقتی مردم حرف علما را گوش می‌كنند كه چطور نماز بخوانند، چطور روزه بگیرند، چگونه حج به‌جا بیاورند، آیا به حرف آنها برای تقریب و وحدت گوش نمی‌كنند؟ مسلماً چرا.

 شما ببینید در حج مردم چقدر برای مسائل كوچك به علما مراجعه می‌كنند. چرا؟ چون می‌خواهند حجشان خوب برگزار شود. مشكل‌مان درست این است كه ما جلسات را برگزار می‌كنیم؛ ولی آنچه در جلسات می‌گذرد، به گوش مردم نمی‌رسد. وحدت فقط از طریق علما ایجاد می‌شود؛ همان‌گونه كه تفرقه هم از ناحیة ایشان ایجاد شده است. علمایی بودند در تاریخ كه بعضی حرفها و نظریات را طوری مطرح كردند كه مردم را به جان یكدیگر انداختند. اگر علما و آن كسانی كه مردم را علیه یكدیگر تحریك می‌كنند، از این كار دست بردارند و مردم را به وحدت دعوت كنند، معنا ندارد كه مردم از حرف ایشان سرپیچی كنند.
 
اهمیت و آینده اندیشة تقریب برای مسلمانان

اندیشة تقریب وابسته است به اندیشة خود مسلمانان و اسلام. هرچه تقریب را تقویت كنیم، آیندة جهان اسلام موفق‌تر به نظر می‌رسد. هرچه دنبال تفرقه باشیم، امكان ندارد كه آیندة خوبی داشته باشیم؛ یعنی دین‌گریزی بیشتر می‌شود. اگر علمای زمان می‌خواهند كه حتماً می‌خواهند، اسلام سربلند باشد، اولین قدم، تقریب است؛ چون دشمنان اسلام همیشه مذهبی را به عنوان وسیلة سركوب مذهب دیگر قرار داده‌اند. در واقع آنها بدون اینكه هزینه‌ای كنند، از جیب خود مسلمانان برای سركوب اسلام خرج می‌كنند. ما نمی‌توانیم جلو دین‌گریزی را بگیریم اگر دچار تفرقه باشیم.

البته مسائل دیگری هم در دین‌گریزی دخالت دارد، ولی مهمترینش وضعیت مسلمانان و جهان اسلام است. مردم وقتی می‌بینند مسلمانان با هم تضاد دارند و اختلافاتشان چنان است كه یكدیگر را می‌كشند، كشورهایشان دچار ناامنی، تجاوز، ظلم، تعدّی، و عقب‌ماندگی است، مشخص است كه علاقه به اسلام و حتی دین را از دست می‌دهند. وقتی یك یهودی، یك مسیحی، یا پیرو دین دیگری، وضع مسلمانان را ببیند، چگونه اسلام می‌آورد؟ اول ما بیاییم تكلیف خودمان را با خودمان روشن كنیم تا دیگران از ما متنفّر نباشند.
 
 
زمینه‌هایی تقریب مذاهب اسلامی

شما نمی‌توانید به شیعه بگویید كه از اعتقاد به علی(رض) دست بردار، همچنان كه به سنی هم نمی‌توانید بگویید از خلفا (رض) دست بردار. این عقاید سر جای خودش باید باشد؛ ولی یك چیزی را ما می‌توانیم تحمل كنیم و در واقع به آن عمل كنیم و آن احترام به عقاید یكدیگر است.
 
فكر تقریب موجب تسامح و تساهل در دین نمی شود؟

اشتباه همین است. تسامح و تساهل معنایش این نیست كه شما به دیگران احترام بگذارید. تسامح این است كه شما از مذهب‌تان دست بردارید، به اصول مذهب‌تان عمل نكنید، اعتقادی كه دارید در مذهبتان، به آن عمل نكنید؛ این تسامح است. ولی چنانچه به كسی احترام بگذارید و توهین نكنید، آن می‌شود تقریب كه با تسامح و تساهل فرق دارد. وقتی قرآن می‌گوید: «ولاتسبوا الذین...»، یعنی كسانی كه غیر از خدا را ندا می‌كنند و صدا می‌كنند، آنها را فحش ندهید، دیگر در مورد مسلمان چه باید فكر كنیم؟

درست است كه خیلی چیزها مانند هم نیست. شما ممكن است عقیده‌ای داشته باشید كه قابل جمع با دیگران نیست. راهش این نیست كه بیایید این عقیده را ترك كنید! ولی چرا باید خودتان را از تعامل با دیگران محروم كنید؟ لازم نیست كه علیه دیگران كتاب بنویسید. لازم نیست كه در رادیو و تلویزیون علیه دیگران حرف بزنید. لازم نیست كه معركه درست كنید و امت اسلامی را به جان یكدیگر بیندازید. در عین حال می‌توانید با همان عقیده‌ای كه دارید، زندگی كنید و به آن عمل كنید. آن گروه دیگر نیز همین طور.

جایی كه همه انواع مذاهب زندگی می‌كنند، ما یكدیگر را نباید تحریك كنیم. به مذهب عمل كردن، جلو وحدت ما را نمی‌گیرد. در صدر اسلام همین بود. این نیست كه در صدر اسلام هیچ اختلافی وجود نداشت، ولی اخوت اسلامی هم رعایت می‌شد و همه منافع كلی اسلام را رعایت می‌كردند، ضمن اینكه به عقیده خودشان پایبند بودند.
منبع: روزنامه اطلاعات شنبه 30 بهمن 1389- شماره 24973 گفتگو با مولوی محمد اسحاق مدنی